روانشناسی چیست؟

Rate this post

روانشناسی چیست؟

تسط به زبان بدن یا Body language یکی از بهترین راهکارها در روانشناسی است. به این معنی که از حرکات و رفتار فرد می توان فهمید چه در ذهن شخص می گذرد. همچنین تسلط به مهارت های ارتباطی تاثیر بسیار بالایی در کسب و جذب نظرات مثبت نسبت به خود دارد. با دانستن مهارت های ارتباطی بواسطه علم روانشناسی می توانیم در یک موقعیت و جایگاه مناسب قرار بگیریم.

 

تاثیر روانشناسی در زندگی افراد

همه ما به دنبال داشتن یک زندگی بهتر با ایده آل های خود هستیم. عواملی مانند شادی، خوشبختی و رضایت از زندگی، موفقیت ، سلامت روحی و روانی، ثروت مالی، جایگاه اجتماعی مناسب و مانند اینها از جمله مواردی هستند که بسیاری از افراد به دنبال آن هستند. علم روانشناسی موثرترین ابزار برای رسیدن به اهداف تعیین شده است.

برای مثال در مصاحبه حضوری استخدامی، اگر علم روانشناسی بدانید می توانید در آنجا استخدام شوید حتی اگر علم و تخصص کافی در آن حوزه را نداشته باشید! نحوه برخورد، نحوه نشستن، نحوه لباس پوشیدن، نحوه صحبت کردن، نوع نگاه و ده ها مورد دیگر در جلب نظر دیگران نقش تعیین کننده ای دارند.

 

تاثیر روانشناسی در زندگی افراد

روانشناس خوب چه ویژگی هایی دارد؟

روانشناسی نیز مانند بسیاری از رشته های دانشگاهی دیگر بصورت آکادمیک آموخته می شود. یک روانشناس خوب روانشناسی است که بتواند مباحث تئوری را به عمل و کاربرد تبدیل کند. روانشناس به خوبی می داند که تیپ های شخصیتی بسیاری وجود دارد و باید رفتار متناسب با همان تیپ شخصیتی در هنگام ارتباط بکار گرفته شود.

روانشناس با تکیه بر دانش و تجربه خود می تواند با افراد مختلف وارد ارتباط شده و تا حد مورد نیاز آنها را بشناسد. بر اساس همین اطلاعات که از شناخت شخص بدست می آید می توان راهکار مناسب را برای مشاوره ، روانکاوی و بهبود وضعیت مراجعه کننده اتخاد کرد.

 

روانشناسی مثبت نگر و نوجوانان

 

روانشناسی درمان مشکلات روحی و روانی با روانشناسی:

روانشناس باید امین و رازدار مراجعه کننده باشد. بیان این موضوع به مراجعه کننده موجب فراهم شدن بستر اعتماد و اطمینان شده و باعث می شود مراجعه کننده اطلاعات کاملی در مورد خود و مشکلی که برای آن پیش آمده به روانشناس ارائه کند. این اطلاعات به همراه بررسی های تخصصی که شاید خود شخص مراجعه کننده نیز از آنها بی اطلاع باشد به روانشناس کمک خواهد کرد که مشکل را پیدا کند. پس از پیدا شدن مشکل نوبت به این مرحله می رسد که شخص باید بپذیرد این مشکل را دارد و باید آنرا درمان کرد. مجددا لازم به ذکر است که روش و الگوی درمان برای همه یکسان نیست و موارد بسیاری در تعیین روش درمان دخیل هستند.

 

روانشناسی

 

این علم از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است:

راهکاری که روانشناس به مراجعه کننده می دهد می تواند مسیر زندگی آن شخص را به کلی تحت تاثیر خود قرار دهد. در واقع روانشناس باید خود را در جایگاه مراجعه کننده قرار داده و به این فکر کند که آیا اگر خود من در این موقعیت بودم چه کاری انجام می دادم؟

روانشناس با پاسخ به این سوال است که می تواند راهنمایی مناسبی به شخص ارائه دهد. همچنین این موضوع بسیار مهم است که شخص مراجعه کننده ممکن است در لبه پرتگاه زندگی خود باشد و این حساسیت کار را بشدت بالا می برد. چون کلمه به کلمه سخنان روانشناس در روح و روان مراجعه کننده نفوذ کرده و قاعدتا شخص آنرا ملاک تصمیم گیری های خود خواهد کرد.

 

تاریخچه:

تاریخ روانشناسی به عنوان دانش مطالعهٔ رفتار و ذهن انسان به یونان باستان باز می‌گردد.

شواهدی نیز بر مطالعهٔ این دانش توسط مصری‌های باستان وجود دارد. دانش روانشناسی تا سال ۱۸۷۹ بخشی از فلسفه انگاشته می‌شد تا زمانی که به عنوان دانشی مستقل در آلمان و آمریکا مورد مطالعه قرار گرفت.

روانشناسی با دانش‌های فلسفه، جامعه‌شناسی، عصب شناسی، فیزیولوژی و به‌طور کلی دانش‌هایی که مربوط به علوم انسانی هستند هم مرز است. در سال ۱۸۷۹. وونت اولین آزمایشگاه را برای انجام گرفتن تحقیقات روان‌شناسی در لایپزیک(آلمان)تأسیس کرد. در سال ۱۸۸۱.

 

 

دستگاه عصبی و روانشناسی

وونت اولین مجله را برای معرفی نتیجه پژوهش‌های روان شناختی منتشر کرد. در سال ۱۸۹۰. ویلیام جیمز کتاب اصول روان‌شناسی را به چاپ رساند. در سال ۱۸۹۲. استانلی هال انجمن روان‌شناسی آمریکا را تأسیس کرد. در سال ۱۹۰۴. ایوان پاولف نشان داد که چگونه می‌توان پاسخهای شرطی شده را ایجاد کرد وبا معرفی شرطی شدن کلاسیک. مسیر یا راه را برای پیدایش روان‌شناسی محرک-پاسخ.

هموار کرد. در سال ۱۹۰۵آلفرد بینه اولین آزمون هوش را در فرانسه تدوین کرد. در سال ۱۹۰۹ استانلی هال از فروید برای سخنرانی در دانشگاه کلارک در آمریکا دعوت به عمل آورد و در نتیجه باعث شد شهرت رو به گسترش فروید به‌طور رسمی و به ویژه در آمریکا نیز پذیرفته شود. در سال ۱۹۱۳جان بی. واتسون بیانیه رفتار گرایی کلاسیک را نوشت وطی آن اعلام کرد که روانشناسی تنها باید به مطالعه((رفتار قابل مشاهده موجود زنده))بپردازد.

بین سال‌های ۱۹۱۴و۱۹۱۸و در طی سال‌های جنگ جهانی اول به کارگیری آزمون هوش به‌طور گسترده آغاز شد. در دهه ۱۹۲۰روانشناسی گشتالت به حداکثر نفوذ خود در بین روانشناسان و نیز علم روانشناسی نزدیک شد.

 

 

رشد در روانشناسی یعنی چی

پیمایش به بالا